English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (6739 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It just cant be helped . U کاریش نمی شود کرد ( چاره یی نیست )
Now, of all times! U از همه وقتها حالا [باید پیش بیاید] !
veritably U واقعا
really U واقعا
realy U واقعا
of a verity U واقعا
essentially U واقعا"
actually U واقعا
virtually U واقعا"
simply U واقعا
I Really need for u U من واقعا
cretain U بعضی
some U بعضی
several U بعضی
divers U بعضی
quite U سراسر واقعا
verily U حقیقتا واقعا
in point of fact <idiom> U براستی ،واقعا
really wicked U واقعا جالب
really sick U واقعا عالی
really wicked U واقعا عالی
indeed U واقعا هر اینه
bodily U واقعا جسمانی
really sick U واقعا جالب
allegedly U بنابگفتهء بعضی
sometimes U بعضی مواقع
sometimes U بعضی اوقات
occasionally <adv.> U بعضی ازاوقات
once in a while <adv.> U بعضی ازاوقات
alleged U بنابگفتهء بعضی
frequently [quite often] <adv.> U بعضی ازاوقات
to be dead keen [on] U واقعا مشتاق بودن [به]
to be hot [for] U واقعا مشتاق بودن [به]
Thank you very much indeed. U واقعا خیلی ممنون.
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
That's just [really] outragous! U این که واقعا مضخرف است!
You really are cheeky! U واقعا" عجب رویی داری !
matter of fact <idiom> U چیزی واقعا درست باشه
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
I'm really not responsible for it. <idiom> U واقعا کاری از دست من برنمی آد.
This is a red rag for me. U این من را واقعا عصبانی میکند.
cutin U پوشش خارجی بعضی گیاهان
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy U [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
That's just ridiculous! U این که واقعا مسخره است! [طنز]
You're driving me mad! U تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره]
I was devastated. <idiom> U من را واقعا پریشان کرد. [اصطلاح روزمره]
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> U واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
You really look like a million bucks in that dress. U در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! U واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
megaspore U هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
proconsul U افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
nurse a grudge <idiom> U احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
I'm still not quite sure how good you are. U من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
show one's (true) colors <idiom> U نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
specious U بطورسطحی درست فاهرامنطقی ودرست ولی واقعا عکس ان
stenosis U تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
zonate U واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
draft mode U چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
ancillary equipment U وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. U تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
quantum meruit U هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
dieresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
field alterable control element U یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
S-border U حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
quercetin U ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dragon design U طرح اژدها [در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
ewer U طرح گلاب پاش [در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
rag rug U قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
vase structure U بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history Forum search
2New Format
2Some of my translations are missing !
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1او واقعا ارزش رفاقت رو داره واسه من
0Red oil Concentrate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com